همیشه ی خدا آرزو داشتم وقتی صبح ها از خونه می خوام بزنم بیرون و برم سرکار، کرور کرور خواستگار پشت در خونمون غش کرده باشن. حالا کرور کرور هم نه لااقل یک نفر باشه که قلبش واسم بتپه و از سیریش بودنش چندشم بشه! ولی زهی خیال باطل.
فقط یه ممد خمار بود که 18 سالگیم عاشقم شده بود و هر وقت من از محله رد می شدم دوستاش با مشت میزدن تو پهلوش. اونم چشماشو به سختی باز می کرد و نهایت عشقش رو با حلقه حلقه بیرون دادنِ دود سیگار به سمتم نشون می داد. بعد ها که ممد خمار اور دوز کرد و مرد و هیچ کس دیگه ای من رو نخواست، دلم تنگ تک تک دودهای حلقه ایش می شد. مخصوصا وقتایی که از بس زور میزد تا 3 تایی بیرون بده، میوفتاد تو جوب!
ادامه مطلب
درباره این سایت